شعبان هم می گذرد ، مگر همین چند روز را نگذشته است. در بقیع سراغ گم شده ای را می گیرم که نشانی از او نیست ، ولی میلیونها قلب ، عاشقانه تر از هر زمانی برای او می تپد.قلب همه ی ما جای او است . چرا این را خیلی ها اینجا و کنار مرقد شریف او که جایی همین نزدیکی هاست ، نمی فهمند . دختری که دیروز در مراسم بعثه مقام معظم رهبری مراسم عقد خود را برگزار کرد ، وقتی خواست "بله " بگوید ، اول از خانم کسب اجازه کرد ، و مگر غیر از این است که حضرت همیشه زنده و همیشه ناظر برما شیعیانش هست . خدای زهرا(س) خوشبختش بدارد.
بقیع را باز هم غریب می بینم . بازهم آن مردان و باز هم همان حرفها - در طول همه ی این سالها نمی دانم چرا چیز جدیدی یاد نگرفته اند . تحجر در بی نهایت خود
مدينه شهر خاطرههاي تلخ و شيرين است و شايد تا قيام قيامت غريب! روزي مدينه، پر غرور مقدم پيامبر خدا (ص) را از مسجد قُبا تا مسجدالنبي جشن گرفت و روز ديگر به خاطر بي مهري ها و نامهرباني هايي که در حق دخترش کردند در و ديوارش لرزيد. خدايا! دلم را براي هميشه با ياد و نام خودت ، رسول خاتمت و ائمه هاديم و عطر غريب مدينه زنده بدار ! آمين
در مدينه اهل بيت نه همچنان ، كه شديدتر از هر زماني !! غريب هستند . به ياد آقا امام صادق (ع) با خودم شعري را كه در حافظه دارم ، زمزمه مي كنم :
سلام من به مدینه، به غربت صادق
سلام من به بقیع و به تربت صادق
سلام من به مدینه به آستان بقیع
سلام من به بقیع و به کبوتران بقیع
سلام من به مزار معطر صادق
که مثل ماه درخشد به آسمان بقیع
سلام من به شب ماه فاطمی بقیع
سلام من به گل یاس هاشمی بقیع
از بقیع که بیرون می زنم ، يواش يواش گنبد سبز بارگاه نبوي در ميان ساختمانهاي بلند اطراف آن پنهان مي شود . آخرين نگاهانم را به بناي حرم مي دوزم . رو به حرم رسول الله (ص) از فرزندشان آقا امام زمان (عج) مي پرسم :مولای من شما کی خواهید آمد ؟ مدینه سراسر غم است و غربت و شما ای مولای من تنها بازمانده از نسل خوبان و پاکانی ، بیا مولای من به خاطر غربت بقیع بیا
بیا به خاطر حیدر دست بسته
بیا به خاطر فاطمه ي پهلو شکسته
بیا به خاطر پیامبر مظلومم
بیا به خاطر محسن مدفونم
بیا به خاطر تنهاترین سردار
بیا به خاطر بیمار آن پیکار
بیا به خاطر باقر آل مصطفی
بیا به خاطر صادق آل عبا
اين سروده برگرفته از سفرنامه حج " الهام كردستاني " شايد وصف حال و دعاي خيلي ها در اين زيباترين لحظه هاي عمر باشد :
همه روز روزه بودن همه شب نماز کردن
همه ساله حج نمودن سفر حجاز کردن
زمدينه تا به کعبه، سر و پا برهنه رفتن
دو لب از براي لبيک، به وظيفه باز کردن
شب جمعهها نخفتن، به خداي راز گفتن
زوجود بينيازش، طلب نياز کردن
به مساجد و معابد، همه اعتکاف جستن
زملاهي و مناهي، همه احتراز کردن
به خدا که هيچکس را، ثمر آنقدر نباشد
که به روي نااميدي در بسته باز کردن
ارسال نظر